درباره من

تمام انسان ها یک رسالت مهم در زندگیشان دارند و  باید آن رسالت را درونشان پیدا کنند. از زمانی که خودم را شناختم در حال آموزش به دیگران بودم، دوران کودکی آموزش بازی های مختلف به دیگران، آموزش به افراد ضعیف کلاس و مدرسه، دوران نونهالی در باشگاه ورزشی، ارشد کلاس بودم و از سن 11 سالگی نفر اول بودن را مدام تجربه می کردم. در مسابقات، مدرسه، داخل باشگاه، داخل هر گروهی که قرار می گرفتم نفر اول بودن رو تجربه می کردم و به نفر اول بودن عادت کردم و لذت می بردم. 16 ساله بودم که به خاطر آسیب دیدگی خیلی شدید در ناحیه هر دو پا، به اجبار ورزش حرفه ای را کنار گذاشتم و به مربیگری رو آوردم. چیزی نگذشت تا بهترین باشگاه استان را داشتم، (قرارداد باشگاه به نام مربی خودم بود) اما در 20سالگی (دوران دانشجویی) به عنوان انباردار پاره وقت، وارد پروژه نگهداری سایت های ایرانسل شدم. نتوانستم شرایط را تحمل کنم و جنگیدم و تلاش کردم و ظرف 15ماه توانستم به سرپرستی BSC غرب کشور برسم. بعد از مدتی آنجا هم حال من را خوب نمیکرد. 21 ساله بودم که استفعا دادم و اولین شرکت خودم را ثبت کردم. کارهای برقی انجام می دادم، مثل برق کشی ساختمان، نصب دوربین و … . البته خیلی سریع رشد کردم و چند اکیپ اجرایی تشکیل دادم. آن موقع هیچ چیزی از بازار و مدیریت و حسابداری و فروش و این مسائل بلد نبودم. قبلتر دوران نوجوانی و نونهالی به عنوان شاگرد جوشکاری و لوله کشی و حتی توزیع تراکت کار کرده بودم که آن هم دخلی به این مسائل نداشت. با اولین پروژه اتوماسیون مرغداری که اجرا نمودم، با تجهیزات مرغداری آشنا شدم و چیزی نگذشت تا نمایندگی فروش و سپس تولیدی تجهیزات مرغداری راه اندازی کردم و بعد از آن به خاطر ایجاد چرخه مالی دائمی، در توزیع نهاده و کشتار مرغ پا گذاشتم و همان جا بود که وارد مرحله جدیدی از زندگی شدم. هر آنچه در این سال ها کار کرده بودم، به خاطر بی تجربگی و اعتماد به افرادی در کشتار و توزیع مرغ، از دست دادم و در چندماه تبدیل به یک فرد ورشکسته شدم. جوان 24 ساله سرخورده ورشکسته که گویی تمام جهان بر سرش خراب شده بود. سال ها فراری بودم و در کارخانجات مختلفی به عنوان فروشنده، مدیر فروش، مدیر بازرگانی و مدیرکارخانه فعالیت می کردم. دوره های تخصصی داخل تهران شرکت کردم و در نهایت رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه را انتخاب و مجددا به ادامه تحصیل روی آوردم. با گروهی از مشاوران کسب و کار که آشنا شدم دوباره راه جدید احیا کردن خودم را پیدا کردم و تمام تجربه های این سال ها با دانش های روز، به صورت چند پکیج درآوردم و به عنوان مشاور با کارخانجات وارد مذاکره و گرفتن پروژه می شدم.

امروز بعد از گذشت 12 سال از سابقه مدیریتی و مشاوره ای خودم، به این مرحله رسیده ام با توجه به رسالتی که درونم هست، باید تمام علم و تجربه ای که به دست آورده ام، در غالب کتاب های مختلف به تمام مردم سرزمینم به خصوص جوانان خلاقی که می توانند زمینه اشتغال افراد زیادی را فراهم کنند، هدیه کنم.

محتوای این سایت و اپلیکیشن حاصل 12 سال تجربه در کارخانجات موفق و بالغ بر 300 کتاب مختلف در زمینه های مدیریت بازرگانی، مدیریت صنعتی، روابط عمومی و تبلیغات، اصول حسابداری، مالی و مالیاتی است.

باید یادآوری کنم، این سایت کاملا منحصر به فرد بوده و چنین مطالب ارزشمند و کاربردی در زمینه های مختلف را در یک سایت، پیدا نخواهید کرد. تمام تلاشم را کرده ام تا مطالب را به حدی چکیده و کاربردی درآورم تا هر فردی در هر جایگاهی، با خواندن یا گوش دادن این مطالب، به بهترین خودش تبدیل و سپس به دنیای بهترین های ایران ملحق شود و برای برتری در دنیای بهترین ها تلاش کند.

یادمان باشد هر کاری با 3 ت دست یافتنی است:

ت اول: تفکر

ت دوم: تلاش

ت سوم: توکل 
هرجا این رمز را شنیدی بدانید قبل تر، در آن علی درخشان پناه بوده است.

 

هر که رنجی برد، گنجش شد پدید               هر که جدی کرد، بر جودی رسید

چون گرانی ها اساس راحت است                تلخ ها هم پیشوای نعمت است

هر که در قصری قرین دولتی است               آن، جزای کارزار و محنتی است

علی درخشان پناه
1400/12/26